
3 دقیقه خواندن
تصمیم مسکو برای تبدیلشدن به نخستین کشوری که حکومت طالبان را به رسمیت میشناسد، بعید است اهداف مورد نظرش را در افغانستان محقق کند.
آنچه اما مسلم است، این اقدام اجماع شکننده بینالمللی و خواستههای مردم افغانستان برای واداشتن طالبان به رعایت تعهداتشان در برابر شهروندان و جامعه جهانی را تضعیف خواهد کرد.
طالبان از زمان بهدستگرفتن قدرت در اگست ۲۰۲۱، همواره دو خواسته اصلی داشتهاند: شناسایی بینالمللی و لغو تحریمها؛ دو شرطی که برای بقای رژیم و توانایی آن در اداره کشور حیاتی است.
در پاسخ به رنج مردم افغانستان و دغدغههای مشترک جامعه جهانی، شورای امنیت سازمان ملل این اجماع را در قطعنامه ۲۷۲۱ (۲۰۲۳) تثبیت کرد و عادیسازی روابط — از جمله شناسایی و لغو تحریمها — را مشروط به پایبندی طالبان به تعهدات بینالمللی افغانستان ساخت. روسیه و چین در آن زمان به قطعنامه رایممتنع دادند.
اقدام یکجانبه روسیه اکنون این اجماع را تهدید به فروپاشی میکند و ممکن است فصلی تازه از رقابتهای ژیوپولیتیک بر سر افغانستان را آغاز کند. تاریخ — بهویژه چهار دهه و نیم گذشته — نشان داده است که تامین ثبات در افغانستان و مقابله با تروریزم در همه اشکال آن، بدون همکاری منطقهای و بینالمللی ممکن نیست. همین منطق پشت روند فعلی دوحه بود که با مشارکت بیش از ۲۵ کشور و طبق همان قطعنامه شورای امنیت شکل گرفت.
نکته مهم اینجاست که خود منافع مسکو در امنیت، ثبات، تجارت و رشد اقتصادی افغانستان بدون همکاری غرب قابل تحقق نیست؛ همانگونه که غرب نیز طی ۲۵ سال گذشته بدون حمایت منطقهای به اهدافش دست نیافت.
افسوس که یکجانبهگرایی و سادهسازی سیاستها — بهویژه در حوزه مبارزه با تروریزم — فرصت نادر منافع مشترک و همکاری در افغانستان را از بین میبرد. تهدیدهایی که منطقه، از جمله روسیه، با آن مواجهاند، تنها به داعش خراسان محدود نمیشود؛ بلکه شبکهای درهمتنیده از بازیگران غیردولتی با ارتباطات پنهانی با دولتها و شبکههای جنایتکار فراملی را هم در بر میگیرد. نگرانکنندهتر از آن، احتمال شعلهورشدن دوباره رقابتهای ژیوپولیتیک میان قدرتهای بزرگ است که امنیت و رفاه جمعی ما را به خطر میاندازد.
متأسفانه افغانستان، منطقه و جهان اکنون باید خود را برای مواجهه با این خطر آماده کنند.