۲۳ اسد ۱۴۰۴ نویسنده: رحیم ایوبی

ترس طالبان از آموزش دختران؛ سیاسی یا ایدیولوژِیک؟

ترس طالبان از آموزش دختران؛ سیاسی یا ایدیولوژِیک؟Photo: Iess

4 دقیقه خواندن

چهارسالگی طالبان؛ بخش ششم و پایانی

۱۴۲۵ روز شد که دختران افغانستان به مکاتب نمی‌روند. هم‌چنین از ممانعت ورود دختران به دانشگاه‌ها، ۹۶۵ روز می‌گذرد. در این بازه‌ی زمانی، همه‌روزه بانوان این سرزمین، انتظار باز شدن مکاتب و دانشگاه‌ها را داشتند، اما با گذر هر روز، ناامیدتر شدند. در چهار سال حکومت‌داری طالبان، زنان افغانستان به‌طور نظام‌مند از حق آموزش، اشتغال و مشارکت اجتماعی محروم شده‌اند. این محرومیت از ایدیولوژی طالبان ناشی می‌شود که زنان را موجوداتی جنس دوم و ضعیف می‌پندارند. هراس طالبان از آموزش زنان، نه فقط به‌خاطر کنترل اجتماعی، بلکه به دلایل عمیق‌تر سیاسی، فرهنگی و ایدیولوژیک است که باید به آن توجه شود.

یکی از مهم‌ترین دلایل هراس طالبان، نقش کلیدی مادران در تربیت نسل آینده است. مادران آموزش‌دیده و آگاه، فرزندانی تربیت می‌کنند که به دانش، عدالت و صلح باور دارند و در برابر افکار افراطی مقاوم هستند. آنان با فراهم کردن زمینه‌های رشد و یادگیری برای کودکان، جلوی انتقال تفکرات خشونت‌بار و زن‌ستیزانه به نسل بعدی را می‌گیرند. برعکس، زنان بی‌سواد که محروم از آموزش و آگاهی‌اند، نمی‌توانند در تربیت فرزندان خود نقش اصلاح‌گر و آگاهانه ایفا کنند و همین امر موجب بازتولید چرخه‌ی افراطیت و خشونت می‌شود. طالبان با این آگاهی تلاش می‌کنند از آموزش زنان جلوگیری کنند تا نسل‌های آینده نیز در خدمت حفظ ایدیولوژی آنها باشند.

از دید طالبان که در قالب یک نظام قبیله‌ای و مردسالارانه عمل می‌کنند، زن باید تابع مرد باشد. آموزش و استقلال اقتصادی زنان می‌تواند به این سلطه‌گری پایان دهد و زنان را قادر سازد که نقش مستقل و تصمیم‌گیرنده در خانواده و جامعه داشته باشند. این امر به چالش کشیدن بنیادهای فکری و قدرت طالبان است که برای حفظ جایگاه مردانه خود، به شدت با آموزش زنان مخالفت می‌کنند.

طالبان سال‌ها به اعضای خود گفته‌اند که آموزش زنان و حضور آنان در جامعه نمادی از حکومت کفری و دشمنی با اسلام است. این باورها در میان جنگ‌جویان‌شان ریشه‌ی عمیقی دارد و آنان را برای ادامه‌ی جهاد و خشونت علیه نظام‌های جمهوری تشویق کرده است. اگر امروز طالبان به زنان اجازه دهند تحصیل کنند یا کار کنند، مجبور خواهند شد این باورها را تغییر دهند و این موضوع می‌تواند موجب اختلاف بین رهبری و نیروهای زیر فرمان آنها شود. هراس طالبان از این است که با آموزش زنان، مشروعیت ایدیولوژیک جنگ‌جویان خود را از دست بدهند و از حمایت آنها محروم شوند.

حذف زنان از آموزش و کار تنها یک مسئله‌ی جنسیتی نیست، بلکه به‌معنای محروم کردن نیمی از جمعیت از توان‌مندی‌ها و ظرفیت‌های اجتماعی، اقتصادی و سیاسی است. این وضعیت موجب افزایش نابرابری‌ها، تضعیف خانواده‌ها و ایجاد شکاف‌های عمیق در جامعه می‌شود که در نهایت سلامت و ثبات افغانستان را به خطر می‌اندازد. زنان آموزش‌دیده و مستقل نه تنها می‌توانند نقش مهم در توسعه‌ی کشور ایفا کنند، بلکه حضور فعال آنها در سیاست، اقتصاد و اجتماع باعث کاهش درگیری‌ها و ارتقای عدالت اجتماعی می‌شود.

ترس طالبان از آموزش زنان محصول تلاشی برای حفظ ساختار قدرت مردسالارانه، تثبیت ایدیولوژی افراطی و جلوگیری از رشد نسلی آگاه و مستقل است. این ترس، سبب سیاست‌هایی شده که زنان را از حقوق ابتدایی خود محروم کرده و چرخه‌ی تبعیض را بازتولید می‌کند. اما تنها راه شکستن این چرخه، حمایت از آموزش و توانمندسازی زنان است که می‌تواند به تغییر بنیادین در ساختارهای سیاسی، اجتماعی و فرهنگی افغانستان بیانجامد و آینده‌ای عادلانه‌تر و پایدارتر برای همه مردم رقم بزند.

مسوولیت مقاله به دوش نویسنده است.